نقاشی ایرانی پیوند با ادبیات و كتاب آرایی دارد و نوعی روایتگری است
قیمت فایل فقط 23,400 تومان
1 ـ برای نگارگر سنتی ، ذهنیت ، اندیشگونگی و تفكر و درونگری همیشه شكل غالب را در هنر داشته است .
2 ـ با پیروی كامل از مفهوم منفصل و گسسته از فضا نگارگر ایرانی توانست سطح دو بعدی مینیاتور را مبدل به تصویری از مراتب وجود سازد و موفق شد ببینده را از افق عادی و وجود مادی و وجدان روزانه خود به مرتبه ای عالی تر از وجود و آگاهی ارتقاء دهد و او را متوجه جهانی سازد مافوق این جهان جسمانی .
3 ـ از دیگر ویژگیهای قابل ملاحظه در نگارگری سنتی ایران پرداختن و به تصویر در آوردن عالم خیال و فضای مثالی است، اصولاً نگارگر ایرانی ، از گذشته بسیار دور ، توجهی به بدیهیات نداشته است. او همواره طبیعت را به صورتی كه در عالم خیال تصور می كند به تصویر در می آورد ، نه آن گونه كه می بینید . و این به لحاظ عدم توانایی او نبوده ، بلكه به این جهت است كه او مایل بوده است نه جهان ملموس بلكه دنیایی مثالی كه فارغ از مسایل عادی زندگی است به تصویر كشد .
تیتوس بوركهارك در این زمینه می گوید «كلاً مینیاتور ایرانی …. در پی آن نیست كه جهان مادی را آن گونه كه به حواس می آید با همة ناهماهنگی ها و زشتی ها و تصادفات نا مطبوع آن مجسم كند.»
بعنوان مثال اسب در نگارگری ، یكی از افراد نوع خویش نیست ، بلكه اسب ممتاز عالم مثل است .
4 ـ در نگارگری ایرانی ـ دید متمركز و نقطة عطف نقاشیهای غربی وجود ندارد و به جای آن سطوح ـ خطوط ـ رنگها و فضا بصورت منتشر تنظیم می شود و چشم در جای جای تصویر به حركت در می آید .
5 ـ در سنت نگارگری ـ تیره گی بر فضای تصویر حاكم نبوده است حتی در
مواردی كه موضوع نگاره ، دال بر خبری از مرگ و فاجعه است ، با اعتقاد بر این اصل كه روح انسان پس از مرگ به دنیای افضل عروج می كند ، فضا منیر و رنگ ها ( هر چند با توجه به موضوع ، به طیف خاكستری های رنگین نزدیك گشته اند ) دارای تلألو لازم اند .
6 ـ هرگز در پی رعایت تناسبات طبیعی اندام نیست و به عوض كوشش دارد تا فضای تصویر را از نظر تركیب بندی تناسب لازم بخشد .
7 ـ بیننده با حضور كانونی و متمركز انسان روبرو نیست و انسان جزء خردی از اجزای هماهنگ و موزون اثر است .
8 ـ نقاشی ایرانی پیوند با ادبیات و كتاب آرایی دارد و نوعی روایتگری است .
9 ـ « نگارگری » ایرانی دارای حركت است از افقی به افق دیگر ، بین فضای دو بعدی و سه بعدی ، لكن هیچگان این حركت منجر به فضـای سه بعدی محض نمی شود .
10 ـ مفهوم نور به كلی تغییر می كند ، نور تابع قوانین طبیعت نیست ، به همین دلیل تقریباً سایه ای در آثار هنرمندان این سبك وجود ندارد . یك نور گسترده و یكدست روی اشیاء وجود دارد .
11 ـ بهره گیری از رنگهای درخشان و لطیف از ویژگیهای مهم نقاشی ایرانی است .
12 ـ قواعد و قوانینی پرسپكتیو ( علم مناظر و مرایا و دانش نزدیكی و دوری اشیاء )
از سوی نقاشان سنتی رعایت نمی شود و نقاش می تواند با قدرت خیال، پشت دیوارها را نیز ببیند به گونه ای كه به طور مثال در یك اثر نقاشی ، درون اتاقهای یك كاخ و همچنین حیاط آن در یك تركیب بندی زیبا قابل مشاهده است .
كاری كه انجام آن در نقاشی واقع گرا به دلیل رعایت پرسپكتیو ممكن نیست . در مینیاتور ایرانی موضوع القاء دوری و نزدیكی نه به وسیله علم مرایای تصنعی بلكه از طریق ایجاد سطوح پشت سر هم انجام می گیرد .
13 ـ اندازة افراد و شخصیتها در نقاشیهای ایرانی به دلیل عدم بهره گیری از قواعد پرسپكتیو و سایه پردازی ، با توجه به اهمیت مقام و موقعیت شخصیت مورد نظر در نقاشی تعیین می شود ، معمولاً پادشاهان و وزیران و دانشمندان را بزرگتر از افراد دیگر و در مركز توجه و دید یك اثر ، نقاشی می كردند . ( پرسپكتیو مقامی )
14 ـ نگارگری ایرانی در برگیرندة همة جزئیات و سپس اجتماع آنها در كنار یكدیگر است هر نگاره می تواند به مجموعه های تصویری مستقلی تقسیم شود كه هر كدام به تنهائی یك تابلوی كامل است و در مجموع در یك شكل متكامل قرار دارد . در این سیستم كوچك كردن شیء بزرگ آن را از جزئیات اصل دور نمی كند .
15 ـ انسان عام ، انسان به مفهوم كلی وجود دارد نه شخص خاص با عنوان خاص نقاشی ایرانی تیپ سازی كرده است .
چهره ها عموماً به صورت مدور و خالی از عوارضی كه نمایشگر خصوصیات مربوط به كالبد شناسی و ترسیم عضلات و استخوانها و دیگر ویژگیهای فردی باشد ، نقاشی شده است.
16 ـ ویژگی دیگر نقاشی اسلامی اجتناب آن ، در بیشتر موارد ، از مظاهر لهو و بی شرمی و توجه آن به « آرام بخشی » است نه ایجاد هیجان .
17 ـ در مصور سازی ایرانی ارتباط بصری نقاشی با كتیبه های ابیات متن اهمیت فراوان دارد . كتیبه ها گاهی هم به صورت ایستا در تركیب بندی جای می گیرند . گویی جزئی از چشم انداز معماری اند و در كل تصویر حل شده اند .
ریتم و حركت در كتیبه ها چشم را بر گسترة تصویر هدایت می كند .
18 ـ گستردگی فضا از پایین به بالاست .
19 ـ اشیاء با هم تركیب می شود و از زوایای مختلف دیده می شود . اشیاء و عناصر را از زوایای ضروری و وجه كاملتر نشان می دهد . و در این نوع نگاه نوعی اشراق وجود داشته است كه توانسته اشیاء را از زوایای كامل ببنید .
20 ـ كادر مانند پنجره ای است كه بیرون را می بینیم .
21 ـ نمایش ، اتفاقات و حوادث همزمان است در یك تركیب چون زمان به مفهوم مادی دیده نمی شود .
فایل ورد 22 ص
قیمت فایل فقط 23,400 تومان
برچسب ها : اصول نقاشی ایرانی , اصول نقاشی , نقاشی ایرانی , نقاشی و هنر